مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

روزانه های من ومهنا

سلام نفس خانومم اول از همه ميخوام بهت بگم كه تمام زندگيمي و با اومدنت شور و شادي رو به خونمون اوردي عزيزم روز به روز بزرگتر ميشي و روزها به سرعت مي گذرند بابايي ميگه دخملمون داره بزرگ ميشه و دلمون براي اين روزاش تنگ ميشه واسه دست و پاهاي كوچيكت واسه لباساي سايز صفرت و كلا همه چي اين روزا خيلي بد خواب شدي يعني اگه طي روز چند ساعت بخوابي شب ديگه نمي خوابي و تا خوده صبح بيداري منم كه طي روز وقت نميكنم بخوابم شبها همش چرت ميزنم و يه جورايي كلافه ميشم ولي خوب عشق مادري نميزاره از پا بيفتم وقتي ميخواي بخوابي خيلي لجباز ميشي به قول مامان بزرگت زير شير ميخوابي يعني در حين شير خوردن ميخوابي و اين بعضي وقتها براي من سخته چون حتي شده دو ساعت ميك ميزن...
31 تير 1393

نگراني بابايي

                                                        سلام پرنسسم عروسك خوشگلم امروز صبح كه بيدار شدي حس كردم چشمات يه كم پف كردن و نگران شدم زنگ زدم به باباو بهش گفتم كه اونم نگران شد و گفت بعدازظهر ميريم دكتر هم به خاطر جوشاي بدنت هم چشمات كه خداروشكرچشمات بهتر شدن . رفتيم يه دكتر فوق تخصص اطفال كه تا معاينه كرد گفت نگران نباشين مشكلي نيست اگزما...
22 تير 1393

دختر نازم صورتش جوش زده

                                      سلام نفسم دختر نازم امروز40روزه كه اومدي پيشمون و زندگيمون رو رنگي كردي روز به روزبزرگتر ميشي و ناز تر و باهوشتر با دقت به اطرافت نگاه ميكني و وقتي وارد مكان جديدي ميشيم متوجه ميشي چندروز پيش بردمت بهداشت براي چكاب يك ماهگي وزنت 3850و قدت 52 شده بود نميدونم چرا حس ميكنم وزنت كمه با اينكه خيلي خوب شير ميخوري و هر وقت درخواست ميكني بهت شير ميدم. نازنينم دوسه روزه صورت ماهت ج...
20 تير 1393

عروسکم یک ماهه شد

  سلام فرشته كوچولو يك ماهگيت مبارك عسلم نازنينم امروز يك ماه از اومدنت ميگذره و من خدارو واسه لحظه به لحظه حضورت شكر مي كنم عزيزم مادر شدن يه حسه خاصه و خدا اين عشق رو تووجود مادر قرار داده     اين يك ماه همه وقتم پر بود وشايد فقط چند بار از خونه بيرون رفتم اخه شما كوچولويي و دوست ندارم تو گرمي  هوا اذيت  بشي دختر نازم شما با اين كه خيلي كوچولويي ولي يه عادت هاي خاصي پيدا كردي مثلا بلدنيستي خودت بخوابي حتي اگه خيلي خوابتم بياد حتما بايد در حين شير خوردن بخوابي اونم با كلي لجبازي و غر غر كردن يه جورايي هم بغلي شدي وقتي سيري و پوشكتم تميزه ميذارمت تو تختت يا رو مبل تا به ...
12 تير 1393
1